پینوشت اول: این متن بیشتر از اینکه به جزئیات بپردازد در قالب فضای کلی نوشته شده است.
پینوشت دوم: صحبتهای گفته شدهای که در ادامه انها را مطالعه خواهید کرد، به هدف دیده شدن و ایجاد نیاز بیشتر برای فکر کردن به خودمان در اینجا ثبت شدهاند.
وقتی به صورت کلی به موضوعات نگاه میکنیم و منتظر بازخورد ذهن خود هستیم؛ معمولا یکی از این دو جواب یا هر دوی اون به ذهن ما راه پیدا میکند. این موضوع زمانی رنگ بیشتری به خود میگیرد کهب نتیجه رفتار خود نگاه میکنیم. خیلی هم برایمان قطعیت ندارد که کدام یکی را انتخاب کنیم. گاهی ممکن است در یک تجربه مشابه که دو نفر دارند، احساسهای متضادی را داشته باشند.
در ادامه به معرفی اجمالی دو پاسخی که اغلب به سراغ ما میآیند خواهم پرداخت.
صبر بیشتر
احتمالا برامون پیش اومده که در مواردی عجله خودمون رو عامل حال بد و یا شکست میدونیم. مثلا یک رابطه کاری یا عاطفیای رو داریم و در این بین میدونیم اختلاف نظراتی وجود داره. با تمام شواهد و نظریاتی که برای خودمون داریم به این نتیجه میرسیم که ادامه این رابطه مقدور نیست. در اینجا بعد از اینکه تصمیم خودمون رو گرفتیم، احتمالا ابعاد مختلفی برامون شفاف خواهند شد که تا قبل از این اصلا بهش فکر هم نکرده بودیم.
در این حالت، احتمالا بعضی از ما حال خوبی رو تجربه نخواهیم کرد.این موضوع برامون بیش از پیش اهمیت پیدا میکند که ای کاش قبل از تصمیمگیری نهایی؛ دوباره چک میکردم و باز همه جوانب رو در نظر گرفته بودم. به بیانی ای کاش بیشتر صبر میکردم به این امید که شاهد ابعاد پیدا و پنهان این موضوع در کنار هم بودم.
تلاش بیشتر
در اینجا به مثال یک روز کاری یک فرد اکتفا میکنم. فرض کنید که شخصی در مجموعهای مشغول فعالیت در حوضه فروش محصولات اون شرکت فعالیت میکند. به عنوان یک فروشنده، به مسئولیت خودش واقف است که باید در زمان هر ماه مقدار ثابتی از فروش کالا رو انجام بدهد. الان بیست روز از ماه گذشته و این فرد در حال بررسی خودش است. در اینجا سه فرضیه از بقیه محتملتر است.
- اول اینکه فروش خودش رو به میزانی که باید انجام بده انجام میده.
- حالت دوم زمانی هست که فروش کمتری رو انجام میده.
- در نهایت حالتی که فروش خودش رو بیشتر انجام میده.
در هر سه اینها یک عامل میتونه مشترک باشه. اون عامل هم توجه به فروش بیشتر است.
حس فروش بیشتر در هر سه میتواند بسته به انتخاب این فرد حس متفاوتتری باشه.
در حالت اول فرد زمانی به فکر فروش بیشتر است، تقریبا با خیال راحتتری به سراغ فروش بیشتر خواهد رفت؛ اما این به این معنی نیست که الزاما فروش بیشتری رو هم خواهد داشت. حالت دوم که فروشنده فروش کمتری رو دارد هم چنین برداشتی به سراغ ما میآید که فروشنده به دلیل استرس حاکی از این عقب ماندن؛ شرایط سختتری رو برای جبران این فاصله خواهد داشت. حالت سوم که نزدیک به حالت اول است هم این امکان رو به وجود میاره که در ادامه فروشنده به فروش بیشتر دست پیدا کند و یا خیر.
عامل دیگه در این موضوع به طبع اون فرد هست و مهمتر از اون نوع دیدگاه و مدلی که اون فرد هست و فکر میکند و تصمیم میگیرد هم دخیل خواهد بود. در اینجا عوامل زیادی هستند که میتوانند در شکلگیری این احساس در وجود هر یک از ما دخیل باشند. هدف بنده از مطرح کردن ابن بحث در اینجا ایجاد لحظهای تفکر بر روی خودمان بود.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.