وقتی که کار می کنیم، عمیقاً احساس خوبی داریم. بنا بهدلایل مختلفی که در ادامه به بخشی از آنها خواهم پرداخت، متوجه میشویم که چرا کار کردن حال خوبی به ما میدهد.
کار میکنیم تا به خواستههای خود برسیم
در زندگی، هر فردی خواستههایی دارد و این خواستهها زمانی برآورده میشود که با داشتههای ما بخواند. در واقع کار می کنیم تا با درآمد حاصل از آن بتوانیم بخشی از خواستههای معقول و مورد نیاز خود را به دست آوریم.
در زمانی که این روند تغییرکند و دیگر نتوانیم به اندازه خواستههای خود، داشتههای خود را تنظیم کنیم، اولین نشانههای حال بد را مشاهده می کنیم. کافی است یکبار در برآورده کردن نیازهای روزمره (مثل خرید از مارکت محل یا به تعویق افتادن لیست خرید) دچار مشکل شویم تا بدانیم که وقتی خواسته و داشته برابر نباشد، ممکن است چه زجری بکشیم.
این موضوع فقط برای خواستههای معمولی ما نخواهد بود و وقتی قصد داریم به خواستههای (مادی) بزرگ کوچک خود پاسخ دهیم و در این امر ناتوان باشم، متوجه خواهیم شد که یکی از ویژگیهای کار کردن چه آوردهای را برای ما به همراه خواد داشت.
کار کردن بالاترین حس رضایت را در ما ایجاد میکند
غذا خوردن، سفر کردن، بازی کردن و هر فعالیتی که جنس تفریح کردن داشته باشد و ما از انجام آن لذت ببریم، باز هم نمیتوانند در مقابل کار کردن قد علم کنند. کار کردن باعث ایجاد رضایت بسیار شدیدی خواهد شد و این موضوع را افراد زیادی در طول تاریخ به ما آموختهاند.
اگر کار میکنید به تجربه شخصی خود رجوع کنید، احتمالا با این بخش از صحبتهای بنده بیشتر موافق خواهید بود.
با کار کردن به هویت خود معنا میبخشیم
یکی از مواردی که ما انسانها دوست داریم آن را انجام دهیم، معنا دادن به بخشهای مختلف زندگی است. برای این منظور داشتن حس مفید بودن را دوست داریم. کار کردن در القای این حس بار زیادی را به دوش دارد.
البته نباید فراموش کنیم که این موضوع و سایر موضوعات گفته شده، درباره زمانی است که از کار خود رضایت نسبی داریم.
کار کردن و تقویت خودباوری
هممه ما انسانها نیاز داریم که از جانب خودمان پذیرفته شویم. ما تلاش میکنیم تا در نهات خودمان را باور کنیم. این امر زمانی رخ می دهد که در جنبههای مختلف زندگی خود را فردی توانمند بدانیم.
کار کردن یکی از مهمترین مواردی است که میتواند ما را به خودباوری برساند.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.