با خودم فکر میکردم که اغلب افراد از یه جایی به بعد نیاز تمرین کردن درونشون شکل میگیره. برام جالب بود وقتی به خودم نگاه میکردم و شاهد این بودم که تمرین و حتی فضای تمرین چقدر میتونه در تبدیل شدن به اون چیزی که میخوام بهم کمک کنه.
اغلب ما جملهای با این مضمون شنیدیم که تمرین، لازمه اصلی رسیدن به موفقیت است.
اگه قرار بر این باشه که با جزئیات بیشتری به این موضوع نگاه کنم؛ باید عوامل دیگهای رو هم در اینجا بیان کنم. در کنار مفهوم تمرین، واژههایی مثل تداوم، صبر، خلاقیت و از این دست کلمات هم میان تا رنگوبویی دقیقتر به این مفهوم تزریق کنند.
سوالی که اینجا برام مطرح میشه این هست که تمرین برای چی؟ یا بهتر بگم برای چه موضوعی؟
وقتی دقیقتر به تمرین کردن نگاه میکنیم، تازه برامون شفاف میشه که اصلا تمرین برای چی و چه تمرینی برای من مناسب است. به بیانی میشه گفت بعضی از ما که به دنبال رسیدن به اهداف بزرگ برای خودمون هستیم؛ یک نکته رو فراموش میکنیم. اون نکته هم چیزی نیست جز اینکه دقیقا برای چه کاری و یا برای رسیدن به چه دستاوردی داریم اینهمه تلاش و تمرین میکنیم؟
حالا که یکم با این موضوع بیشتر آشنا شدیم، باید بدونیم تمرین مناسب ما چه چیزی است. فکر کنم زمان مناسبی باشه که به سراغ تاثیر محیط بر تمرینی که ما انجام میدیم داشته باشیم.
داستان باشگاه بدنسازی
تقریبا همه میدونیم که برای انجام تمرینهای بدنسازی باید به سراغ باشگاه بریم. انجام این ورزش در حالت معمول در باشگاه که فضای اختصاصی این ورزش است؛ صورت میگیرد. از طرفی نمیشه توقع داشت مثلا توی پیادهرو که قدم میزنیم؛ همزمان با قدم زدن، بعضی از حرکات باشگاه رو انجام بدیم.
در حالت دیگه حتی تصور اینکه در فضایی که به پیادهروی مشغول هستیم و افراد مختلف هر کردوم در گوشهای در حال وزنه زدن هستند هم تصور بیخود و عجیبیه. حتی درون بعضی پارکها، فضای تمرین در عین روباز بودن، فضای تفکیک شدهای است.
این مقدمه نسبتا طولانی رو گفتم که به این بخش از صحبتم برسم.
چرا با وجود اینکه میدونیم هر تمرینی فضای خاص خودش رو میخواد؛ باز هم فضاهای تمرینی ما در زمینههای مختلف تا حد زیادی با هم در تداخل هستند.
بخشی از پاسخ در مثال بالا بود. در اینجا من به مثال رشته بدنسازی پرداختم. نکته مهمی که وجود داره این هستش که ما خیلی نگاه نمیکنیم چه تمرینی رو نیاز داریم و حالا در چه فضایی باید این تمرین رو انجام بدیم. ریشه این ندونستن از اونجایی میاد که نمیدونیم قراره این تمرین در نهایت ما رو به کجا برسونه.
مثل این میمونه که شخصی میدونه میخواد ورزشکار شه. این نکته رو هم شنیده و یا میدونه که برای ورزشکار شدن باید تمرین کنه؛ اما هر روز همینجوری هر تمرینی که سر راهش اومد رو انجام میده. در نهایت خیلی خروجی خوبی رو نخواهد گرفت و جنس خروجی یا چنان ضعیفه که نمشه روش حرف زد و یا چنان انرژی برده که ارزشی برامون نداره.
این موضوع عاملی میشه که به جای خوندن کتاب پشت میز و در ساعت معین؛ به خواندن مقداری نامشخص از کتاب در زمان غذا نوش جان کردن، با دیگران صحبت کردن و حتی قبل از خواب در رختخواب رفتن داریم. برای موارد خیلی بیشتری هم میشه نمونه آورد که به میزان نیاز و مهمتر از اون دغدغه این امر رو به شما دوستان واگذار میکنم.
در نهایت این موضوع رو فراموش نکنید که زمانی در حال انجام تمرینی که به فضای خاص نیاز دارد و شما در هر فضایی مشغول انجامش هستید؛ بخش مهمی رو از دست میدید. این برای شما سخت و سختتر خواهد شد که از این حالت دوری کنید.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.