امروز قصد دارم درباره ۳ زمان عالی برای ایدهیابی که خودم هم استفاده میکنم؛ با شما عزیزان به اشتراک بگذارم.
پیشنهاد می کنم ادامه این متن را با بنده همراه باشد:
اولین مکان و زمان ایدهیابی:
وقتهایی که ایده خاصی برای نوشتن و حتی پیش بردن کارها نداشتم؛ معمولا قبل از اینکه بخوابم افکار مختلف بهسراغم میآمد و در بین آنها ایده اصلی کارهایم نیز خودش را نشان میداد.
در این مواقع فقط ثبت کردن کافی بود.
مثلا آخرین موردی که برایم پیش آمد، طراحی دوره جدیدی آموزشیام بود.
حدود چند روزی درگیر طرح اصلی بودم و یه این فکر بودم که ساختار چیدمان به چه صورت باشد تا بیشترین تاثیرگذاری را داشته باشد و در عین حال برای افرادی که قرار است از استفادهکنند؛ مفید باشد. با گذشت چند روز و نوشتن طرحهای مختلف متوجه شدم که آن چیزی که میخواهم و مد نظر من است در نیامده و باید باز هم بنویسم تا به طرحی که میخواهم نزدیکتری شوم.
البته برای این مدل کارها زمانی را مشخص میکنم و سعی میکنم این زمانها رعایت شوند. مثلا اگر بگویم یک هفته، سعی میکنم در همان زمان کار را به اتمام برسانم؛ اما اگر خیلی با استانداردهای مد نظر من فاصله داشته باشد مسیر دیگری را در پیش میگیرم.
دو روز آخر بود و زمان کمی داشتم. همان شب و دقیقا در رختخواب بودم و در حال غط زدن و چرخیدن که ایده جدیدی به فکرم رسید.
کل سبک کار به کلی عوض شد و در زمان مناسب کار به انجام رسید. هرچند که از نظر کیفی آنچنان که باید نبود و هنوز به تاید نهایی نرسیده اما این اتفاق برای من یکی از بهترین تجربیاتم بود.
البته این تنها خاطره من از چنین مدل ایدهیابیای نیست و در اینجا این خاطره را مطرح کردم چون هم جدید بود و جزئیات بیشتری را با خود داشت و هم ابعاد بزرگی را در بر داشت.
تا اینجا با اولین مکان و زمان ایدهیابی یعنی زمان خواب و در رختخواب آشنا شدیم.
دومین و سومین
در اینجا فقط به مطرح کردن عنوان بسنده میکنم.
زمانی که در توالت و زمانی که در حال دوش گرفتن هستید، دومین و سومین زمان و مکان ایدهیابی را در بر میگیرند.
چرا فقط به این ۳ مورد اشاره کردم؟
به این دلیل که این سهمورد از پر تکرارترین زمانها و مکانهایی هستند که همه ما با آنها سروکار داریم.
شخصی نمیتواند ادعا کند که هرگز نمیخوابد، دوش نمیگرید و یا به توالت نمیرود. همه ما انسانها در این سه مکان ساعتهایی از عمرمان را تلف میکنیم پس چه بهتر از این فضاها هم استفاده کنیم.
یادمان باشد که بعد از پیدا کردن ایده دو اصل را فراموش نکنیم:
اول اینکه حتما ایدهای که در ذهن داریم را ثبت کنیم و در صورت نداشتن مشکل آن را اجرا کنیم
دوم اینکه مورد اول را فراموش نکنیم.
آیا برای ایدهیابی فقط همین ۳ زمان و مکان را داریم؟
من در اینجا به سه مورد از پرتکرارترین آنها اشاره کردم؛ اما فقط این سه مورد برای ایدهیابی نیستند.
مثلا خود من از پیادهروی هم برای این موضوع استفاده میکنم.
حتی گاهی گام بزرگتری را برداشته و کلا فضایی جدید خلق می کنم و بعد در مورد موضوعی فکر می کنم. مثلا انواعواقسام مسخرهبازیهایی که حتی فکرش را هم نمیکنید میتواند برای این موضوع مفید باشد.
اما چطور…
مکانها و زمانهایی وجود دارند که افراد در آنها به چیز خاصی فکر نمیکنند و یا موضوع اصلی فکر آنها روی یک موضوع متمرکز میشود.
مثلا دز زمان دوش گرفتن، تجربه اغلب افراد این است که یا ایدههای خوبی را پیدا میکنند و یا بهیاد آوردن موضوعات مختلف برایشان سادهتر است.
با خودتان مرور کنید که خود یا اطرافیان بعد از اینکه از حمام آمدهاند چه چیز را به یاد آوردهاند؟
یا شبهایی را بخاطر بیاورید که ایدهای را تنها به این علت که جایی ثبتش نکردید از دست دادهاید.
یا حتی مواردی مثل نماز خواندن که افراد در حین انجام فریضه نماز تازه به این فکر میکنند که چه کارها و دغدغههایی دارند.
تمام این اتفاقات بهاین دلیل رخ می دهد که ذهن آزاد است و مجبور نیست به چیزی فکر کند پس فضا برای فکر کردن به چیزهایی که انتظار دارید (مثل ایدهیابی) بشتر از هر زمانی مهیا است.
نتیجهگیری:
با هم مرور کردیم و دیدیم مکان و زمانهایی که ذهن آزادتری داریم، ایدههای بیشتر و با کیفیت بالاتری را نیز خواهیم داشت.
از همین رو است که باید مکان و زمان ایدهیابی حودمان را پیدا کنیم.
البته پیدا کردن مکان و زمان تنها شروع ماجرا است و فکر کردن بخش مهمتر این موضوع را شامل میشود.
این را هم فراموش نکنیم که ایدههای خود را ثبت کنیم و در مسیر اجرا کردن با کیفیت ایدههای خود گام برداریم.
خوشحال میشوم تجربیات شما را در اینباره بشنوم.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.