شرط مهم یادگیری خوب یاد گرفتن است.
موردی که اگر آن را بهدرستی رعایت نکنیم، علاوه بر اینکه فایدهای برایمان نخواهد داشت؛ زمینهساز آسیبهای فراوانی خواهد شد.
در یادگیری خیلی مهم است که از کجا و چه کسی یاد میگیریم. مهمتر این است که مطالبی را که یاد گرفتیم در کجا اجرا کنیم.
از شروع یاد گرفتن تا اجرا کردن میتواند با چالشهای مختفلی همراه شود. یکی از این دسته چالشها کجفهمی در یادگیری خواهد بود.
مطمئن شدن از اینکه یاد گرفتیم
نتیجه یاد گیری، تا حد زیادی به این بستگی دارد که چقدر درست یاد گرفتیم و چقدر یاد گرفتههای خودمان را اجرا میکنیم.
به همین دلیل در ادامه با ۳تا از مواردی که یاد گرفتن را محک خواهند زد بیشتر آشنا میشویم.
کانالهای مختلف یادگیری
یکی از خطاهایی موجود، اعتقاد داشتن به کتاب بهعنوان تنها کانال یادگیری است.
کتاب یکی از راههای یادگیری است و بسیار هم قدرتمند خواهد بود. در عین حال تنها کانال و مهمترین کانال نیست.
این توضیح مخالف خواندن کتاب نیست بلکه بسیاری از بزرگان عقیده دارند که کتاب کانال بسیار مهمی است.
کتاب بسیار مهم است اما مهمترین نیست
در مواردی افرادی را میبینم که فقط به خوانش کتاب بسنده کردهاند و خبری از لایههای بعدی مطالعه و یادگیری نیست.
عمل کردن
نکته مهم برای یاد گرفتن هر موضوعی عمل کردن به آن است.موضوعی که در سیستم آموزشی کشور هم تا حد زیادی فراموش شده و به جز چند رشته، فضای عمل کردن از یادگیری فاصله زیادی دارد.
یادگیری خوب همراه با اجرا کردن آموخته خواهد بود.
وقتی مطلبی را از طریق هر کانال یاد میگیریم، شرط اینکه به خودمان بگوییم من این را یاد گرفتم اجرا کردن آن است.
به این دلیل که وقتی موضوعی را اجرا می کنیم، تازه میبینیم که چه جاهایی ضعف داریم و تازه وارد پروسه یادگیری خواهیم شد. با اجرایی کردن و از پس چالشهای بهوجود آمده بر آمدن، میتوانیم بگوییم این کار را یاد گرفتم.
مثال این مورد را زیاد دیدهام:
من دوستی دارم که بهصورت خیلی حرفهای رفت که کاری را یاد بگیرد. در مرحله بعد تصمیم خودش را با پیدا کردن منابع مختلفی که قرار بود از آنها یاد بگیرد دنبال کرد. بعد از مدتی فقط در مرحله جمعآوری اطلاعات مختلف محدود شده بود. اینقدر این روند را ادامه داد تا پس از مدتی کلا بیخیال یاد گرفتن آن کار شد.
چند وقت پیش که مجددا با هم صحبت میکردیم به این موضوع اشاره کرد که میخواهم دوباره روند یادگیری خودم را شروع کنم.
نکته مهم اینجاست که این مدل تکرار شونده میتواند تا چه حد به فرد آسیب جدی وارد کند.
مدلی که در آن فرد شروع به یاد گرفتن موضوعی را یادگیری بنامد و از آن تحت عنوان روند یادگیری یاد کند. به عبارتی در مراحل اولیه یادگیری بماند و حرکتی نکند.
این روند همچنین شروع کردن را بهشدت سخت خواهد کرد.
زمانی را بهخاطر آورید که تصمیم داشتید کاری را شروع کنید و این کار میتواند هر کاری بوده باشد.
از شروع کردن به نوشتن مشق شب مدرسه تا شروع کردن به تحقیق درباره شرایط زیستی کره زمین و یا هر کاری که شما بگویید را میتواند شامل شود.
وقتی هی گفتیم شروع میکنم و نکردیم، حس خیلی بدی را تجربه کردهایم. حسی که با طولانیتر شدن، بدتر هم میشد.
حالا زمانهایی را بخاطر بیاورید که در آن کاری به مراتب سختتر را در زمان کمتر و با کیفیت بیشتری شروع کردید و آن را به سرانجام رساندید.
در هر دوی این حالات میتوانید ببینید که سهم شروع و یا عدم شروع کار چقدر به رسیدن به کیفیت تاثیر داشته است.
شروع کردن را جدی بگیرید چرا که علاوه بر کجفهمی، تا حد زیادی به بهبود روند و کیفیت یادگیری کمک خواهد کرد.
یادگیری از فرد متخصص
یکی از مواردی که به یاد گیری کمک زیادی خواهد کرد این است که اصلا من مطلبی را که یاد گرفتهام درست فهمیدهام؟
وقتی نتوانیم کاری را اجرا کنیم چطور میتوانیم ادعای بلد بودن آن را داشته باشیم.
برای این منظور به شخصی نیاز داریم که در کاری که انجام میدهیم تخصص بیشتری داشته باشد.
اصطلاحا چندتا پیرهن بیشتر از ما پاره کرده باشد. قرار گرفتن در کنار چنین فردی، علاوه بر جلوگیری از کجفهمی، چالشهای کاری ما را قبل از اینکه به جای باریکی برسند شناسایی کرده و برای حل آنها کمک میکند.
مثلا کتابی را در حوزه تخصصی خودمان مطالعه می کنیم. اگر کتاب را بخوانیم نیاز داریم از برداشت درست خودمان اطمینان حاصل کنیم. این موضوع ربط زیادی دارد که از چه کسی برای کمک گرفتن و بازخورد گرفتن از کارمان کمک میگیریم. در این حالت احتمال برداشت اشتباه در پایینترین حد خود خواهد بود.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.