تصویر ذهنی مطلبی بود که از محمدرضا شعبانعلی یاد گرفتم. در ادامه قرار است گزارشی از چیزی که یاد گرفتم رو مطالعه کنید.
برای شما هم پیش اومده که به شهر ساحلی برید و از قبل اتاقی رو رزرو کردید که پنجره رو به ساحل داره؛ اما اون چیزی نبوده که انتظارش رو داشتید؟
براتون پیش اومده یک محصولی رو خریداری کنید اما بعد از خریدن اون چیزی که مد نظرتون بوده رو نخریدید. یا خودتون اینجوری فکر کنید؟
یا براتون پیش اومده که کاری رو شروع کردید اما بعد از گذشت مدتی اون کار اونی نبوده که توی ذهنتون بوده؟
یا براتون پیش اومده با شخصی در رابطه باشید اما بعد از گذشت مدتی حس کنید این فرد فرد مناسبی نیست؟
یکبار با خودمون مرور کنیم که چندبار برامون پیش اومده در حالتهای بالا قرار گرفته باشیم. حتی بهتره که یکبار دیگه حسی رو که داشتیم تجربه کنیم. همه ما از هر موضوعی که در قالب زندگی ما قرار داره، تصویری داریم. وجود تصویر ذهنی الزاما همه چیز نخواهد بود.
در اینکه همه ما دوست داریم دنیا اون چیزی باشه که ما دوست داریم شکی نیست؛ اما اغلب مواقع اونی که میخوایم نبوده.
یکی از دلایلی که باعث بد شدن حال ما از اتفاقات زندگی میشود؛ از بین رفتن تصویر ذهنی ماست
وقتی تصویر ذهنی ما از بین میره کمکم اون موضوع هم رنگ خواهد باخت.
فردی رو در نظر بگیرید که برای کار در شرکتی خیلی تلاش کرده و کلی خودش رو به زحمت انداخته. بعد از گذشت مدتی و بعد از شناخت بیشتر از مجموعه و افراد؛ این حس کمکم براش پدیدار میشه که نه اینجام اونی که میخواستم نبود.
بعد از این اتفاق و بعد از تخریب تصویر ذهنی نسبت به اون کار؛ در طول یک روند (به احتمال زیاد) از سیستمی که در اون فعال بوده فاصله میگیرد.
نکته مهم و اساسی اینکه یک رویداد تصویر ذهنی ما را میشکند؛ اما یک روند ما را به سمت نابودی سوق میدهد.
بعضی مواقع افرادی رو میبینیم که یهو همه چی رو بیخیال میشوند. این بیخیالی در یک روز نیست و ما فقط نتیجه تخریب تصویر ذهنی اون فرد رو در قالب رفتاری میبینیم که از فاصله بین تخریب تصویر ذهنی تا رویداذی که ما دیدیم است.
جالب اینجاست که ما این فاصله رو نمیبینیم.
** این مدل نوشتهها نیاز به بحث و گفتگو دارند. خیلی دوست دارم در این باره بیشتر با شما عزیزان همصحبت شوم. شما میتونید زیر همین پست نظر خودتون رو ثبت کنید.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.