در ادامه این متن قرار است با شما تجربهای از جنس هیجان را به اشتراک بگذارم.
قبل از شروع گریز کوچکی به این موضوع بزنم که هیجان برای من تنها عامل نبوده و نیست و تنها به من هم ختم نمیشود.
منظور بنده از هیجان هر آن چیزی است که باعث شود سطح آدرنالین خون افزایش پیدا کند. مثلا تِرَن هوایی میتواند اینکار را برای ما انجام دهد.
تقریبا هر کسی که مینویسد، عاملی را برای بیشتر شدن خلاقیت خود انتخاب میکند.
فردی ممکن است پیادهروی کند. شخصی دیگر ممکن است شمع روشن کند و در این فضا بنویسد و خلاصه اغلب افرادی که مینویسند بهدنبال این عامل هستند.
تجربه جدیای که داشتم در پارک آبی بود که بهواسطه بازیهایی که داشت، در مدت زمان کمی سطح هیجان را بالا میبرد. قاعدتا برای کسی که از ارتفاع میترسد و چاشنی ترس بیشتری هم خواهد داشت؛ اما این تجربه برای من عالی بود.
روند به این صورت بود که ابتدا بعد کلی کار انجام دادم تا سطح هیجان خودم را به میزان قابل توجهی افزایش دهم. حدود سه الی چهار ساعت بعد بود که کمکم خلاقیت بیشتر خودش را نشان داد.
تعداد ایدههایم بهشدت افزایش پیدا کرده بود و در نهایت تا جایی خوب پیشرفت که مجددا من را به نوشتن منظم خودم هدایت کرد.
دقیقا مثل زمانی که فردی در حال خوردن قهوه است و بعد از آن احساس خخستگی کمتری میکند؛ هیجان بالا هم برای من خلاقیت بیشتری را به همراه داشت.
پینوشت اول: این مطلب آمیختهای از یادگیری کم و تجربه بنده است. به همین دلیل پیشنهاد میکنم بیشتر از مثالی برای بالا بردن خلاقیت به آن توجه نکنید.
پینوشت دوم: قاعدتا این برای من خوب بوده است و شما هم بهتر عامل خلاقیت خودتان را پیدا کنید تا به این صورت به سطحی که انتظارش را دارید برسید.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.