در جاهای مختلف و این جمله را از افراد زیادی شنیدهایم.
حتی خودمان نیز شاید این جمله را بهکار برده باشیم.
در قالب این متن کوتاه قرار نیست به این بپردازم که یک مدلی بودن خوب یا بد است؛ بلکه قرار است زمان مناسب استفاده از آن را با هم مرور کنیم.
درگذشته نه چندان دور از این کلمه بیشتر استفاده میکردم و تقریبا هر کاری را که انجام میدادم؛ این عبارت هم بخشی از آن بود.
این روند ادامه داشت و در کارهای مختلف من، حتی نوشتن هم ورود پیدا کرده بود. هر جوری که دلم میخواست مینوشتم و برای خودم هم دلیل بزرگی داشتم و این دلیل چیزی نبود جز اینکه این مدل من است.
مدلها برای همه وجود دارند و هر کدام از ما کار را به شیوه خودمان انجام میدهیم؛ اما اصول را نباید فراموش کرد.
اصول در هر کاری وجود دارد و قاعدتا بحثی مثل نوشتن هم اصول خاص خودش را دارد. اصولی که درقالب آن یاد میگیریم شکل صحیح نوشتن چیست و حالا میتوانیم چگونه بهتر بنویسیم. اینکه هر زمان دلمان میخواهد بنویسیم و اینکه چطور مینویسیم به کسی مربوط نیست؛ اما اینکه غلط بنویسیم و بخواهیم آن را پای مدلی که داریم بگذاریم؛ از بیخ مورد دارد.
این فضا مثل فضای تمرین بازیکنان فوتبال است
بازیکنان در قالب تمرینات شرکت می کنند و اصول را یاد میگیرند و بعد راهی زمین مسابقه شده و بازیکن خطاب میشوند.
برای یک شوت زدن ساده یارها و بارها تمرین میکنند تا کادر تیم مطئن شوند که او میتواند شوت بزند. این روند برای همه بازیکنان صدق میکند. حالا اینکه بازیکنی در زمین چگونه توپ میزند و یا از چه تکنیکی استفاده میکند بحث دیگری است و اینجا میتواند ادعا کند که مدل و یا سلیقه من است.
مهم است از چه ابزاری استفاده میکنید و این نیز مهم است بهصورت درست از ابزارهایی که دارید، استفاده کنید.
در نوشتن هم این مورد وجود دارد و کسی می تواند ادعا کند که من نویسنده خوبی هستم که خوب تمرین کرده باشد، اصول را بداند و با خلاقیت خود از آنها استفاده کند.
خیلی جالبه که شما از فوتبال این همه یادگرفتید و در اغلب نوشتههاتون در قالب مثال ازش یاد میکنید و متن صریحتر به ذهن مینشیند.
چندجا از متنتون غلطتایپی داشت اما بنظرم موضوع فوقالعاده مهمی بود
“من همیشه به خودم یادآوری میکنم در هر چیز اول کامل اصول رو یاد بگیر بعد نظر خودت یا مدل خودت رو ارائه بده”
مرسی بابت نوشتن این متن خوب
۹
اول از همه ممنونم که متن را خواندی و به غلطهای املایی اشاره کردی. این موضوع باعث تصحیح غلطهای املایی شد. الان که در مورد این متن با هم صحیت میکنیم، تقریبا یک سال از نوشتن آن میگذرد.
دوم اینکه بعد از گذشت این مدت میبینم حتی خود من هم که این مطلب راعنوان کردم خیلی به آن عمل نکردم. در طی این سالها این نکته را یاد گرفتم که رفتار انسانها شاخص بهتری برای ارزیابی راستگویی است. بسیار دقیقتر و باارزشتر از گفتارمان.
در آخر هم خوشحالم که متنهای من را خواندی و متوجه تشابه مثال فوتبال شدی. این نشان دهنده نگاه با دقت تو است.
۸