مفز ما کلا دوست داره کاری رو انجام ندیم.
از همین رو هم هست که مقاومت رو در برابر کارهایی که باید انجام بدیم ابزار خودش میدونه.
مغز ما لایهای به اسم مغز قدیم داره که کار حفظ بقا رو انجام میده.
این کار تمام تلاشش رو میکنه تا با کمترین میزان مصرف انرژی؛ ما رو کنترل کنه.
کار جدید برای مغز قدیم یک مفهموم دارد. اونم مصرف انرژی بیشتر هست و از همین رو مغز این کار رو اصلا دوست نداره.
در ادامه به ۳تا از رایجترین این مقاومتها خواهم پرداخت:
توجیه عقلانی
در طول زندگی مغز ما یاد گرفته که چطور ما رو توجیه کنه.
توجیههاتی که اصلا نه گفتن بهشون کار آسونی نیست. به این دلیل که خیلی منطقی به نظر میان و به عبارتی مو لای درزشون نمیره.
یکی از توجیهات رایج مغز، قیاس با دیگران است.
جایی که تمام تلاش مغزمون این میشه به ما بفهمونه کاری که میکنیم؛ ارزش لازم رو ندارد.
به عنوان مثال میخوایم یک فستفودی جدید راهاندازی کنیم و کلی هم ایده خوب داریم.
بازی مغز ما حالتی رو به میون میاره که نمیتونیم بهش نه بگیم. میاد میگه که فلانی الان ۱۰ سال هست که توی این کاره. شک نکن نمیتونی و از پسش بر نمیایی.
این که بترسیم بخشی از کار ماست. این ترس نباید دلیلی برای انجام دادن کار نشه.
قل از شروع، بررسی درستی انجام میدیم و مزیت خودمون رو نسبت به دیگری میسنجیم و بعد دست به کار میشیم برای انجام دادن و یا انجام ندادن کاری.
بیماری
عاملی که خودم خیلی باهاش درگیر بودم و هستم همین عامله.
مغز ما میدونه تجربه درد برای ما تجربه بدی هست و کسی دوست نداره درد بکشه.
از همین رو این عامل رو که کار تو داره به عامل درد و مشکلاتت بدل میشن رو بزرگ میکنه.
البته که امکان داره کار به سلامتی آسیب بزنه.
نکته مهم در اینجا این هست که دقت کنیم کاری که انجام میدیم بهمون آسیب نزنه.
اگر هم اینجوری هست راه کنترلش رو پیدا کنیم.
تنبلی
سومین عاملی که هست اینکه که حال انجام کار رو نداریم و الان انجامش نمیدیم. هی به تاخیر میندازیم و در نهایت کلا انجام نمیدیم.
وقتی حجم کار زیاد میشه به صورت عادی مغز میخواد اون کار رو کلا ادامه ندیم.
از همنی جهت میاد و تنبلی رو ابزاری برای این موضوع قرار میده.
**در پایان پیشنهاد میکنم به نوشته به تعویق انداخت کارها به عنوان همنیاز این بحث توجه فرمایید.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.