معرفی کتاب قبایل اثر ست گادین:
شاید شاهکار ست گادین را در کتاب مهره حیاتی ببینیم
ازنظر او، دیگر زمان انجام دادن کارها به سبک قدیمی گذشته و امروزه بر اساس زندگیای که داریم باید کار کنیم. مثلا در دوران انقلاب صنعتی و نیاز به کارگر ارزان بود که سیستم کارمندی قوت بیشتری گرفت و در این زمان بیشتر از هر زمان دیگری میشد کارگر را به قیمت ارزان استخدام کرد. متاسفانه در طول این سالها،به دلیل نیاز به کارمندان و کارگران، فضای خلاقیت از مدارس گرفته شد و سیستم آموزشی کشورهای مختلف در خدمت ساخت افرادی قرار گرفت که نیاز به کارمند یا کارگر داشتند. البته ست گادین به این نکته اشاره میکند که امروزه فضای کسبوکارها بیشتر شبیه به کارخانه با کارگران زیاد شدهاند.
در این مسیر ست گادین کتاب بهجعبه دست بزن را نوشت تا به موضوع خلاقیت و نوعآوری اشاره کند
در قالب این کتاب او افراد را ترغیب میکند هرروز کار جدیدی را شروع کنند و در این میان مراقب خیلی چیزها مثل مقاومت ذهنیای که هر فردی را از انجام کارها به شیوه درست دور میکند و همچنین کار خورد را به اتمام برسانند. او عقیده دارد که شروع کردن یعنی کار جدیدی را آغاز کردن و به پایان رساندن. در این زمان است که تازهکاری را شروع کردهایم و حالا زمان بهبود آن کار است. او اعتقاد دارد که شروع کردن کاری است که درنهایت باعث ایجاد روندی جدید و متفاوت میشود. تنها به این شکل میتوانیم سیستم خود را خلاق کنیم.
اشاره مستقیم ست گادین به کسبوکار را میتوان در کتاب گاو بنفش دید
در قالب این کتاب او به این نکته اشاره میکند که امروزه دیگر مثل قدیم نمیتوانیم بودجه خود را در تبلیغات صرف کنیم. شاید اگر ۲۰ سال پیش بود، دادن آگهی به تلویزیون کاری درست و منطقی و البته سودآور دیده میشد اما امروزه چنین نیست. روشهایی که قبلا جواب میدادند دیگر جواب نمیدهند. همچنین ست گادین در این کتاب به افرادی اشاره میکند که وظیفه معرفی محصول و یا خدمات خاص را به دیگران دارند. این افراد را با نام عطسه کننده معرفی میکند. این افراد همان دوستان و یا آشنایان ما هستند که محصولات و خدماتی را که استفاده کردند به ما میگویند. به این دلیل این افراد مهم هستند چون اگر بهجای آنها بازاریاب و یا تبلیغات باشند از آنها خرید نمیکنیم؛ اما بهواسطه حرف این افراد خرید میکنیم.
در همان اولین صفحات این کتاب متوجه میشویم که موضوع این کتاب چقدر مهم است.
از گذشتههای دور این طبیعت ما بوده که در یک قبیله عضو باشیم. به این دلیل در قبایل عضو میشویم تا حس تعلق خودمان را پاسخ دهیم. امروزه بهواسطه بستری مثل اینترنت، عضو شدن در قبیله ها بیشتر از هر زمان دیگر راحتتر شده است.
قبیله به مجموعه افرادی اطلاق میشود که به یک رهبر و یک ایده وصلاند. چیزی که افراد را به هم نزدیک میکند، علایق مشترک و برقراری ارتباط است.در کتاب قبایل ست گادین به رهبری میپردازد
او مدیریت را دستکاری منابع برای رسیدن به انجام کار و رهبری را خلق تغییری که باورش داریم؛ میداند.همچنین مدیران را افرادی میداند که کارمند دارند و در مقابل آن رهبران را معرفی می کند که بهجای کارمند، هوادار دارند. او اعتقاد دارد که هر کسی میتواند رهبر باشد و در این کتاب قصد دارد افراد را ترغیب به این کار کند.
رهبری کار سختی نیست. این ترس است که مانع انجام کارها میشود. یکی از این کارها رهبری کردن است. چون افراد میترسند ما رهبران کمی را داریم و این اصلا اتفاق خوبی نیست. در واقع بهصورت بپیشفرض منتظر شنیدن شکست دیگران هستیم و این موضوع ترس را در وجود خود ما نیز افزایش میدهد.
بیایید ویژهتر به ترس بپردازیم
ست گادین اعتقاد دارد که ترس عامل بزرگی برای انجام ندادن کارها است. او معتقد به این است که ایدههایی که منتشر میشوند، میبرند؛ اما ایدههای کسلکننده یا منتشر نمیشوند و یا اگر منتشر شوند، رشد نمیکنند.
در کتاب قبایل، ست گادین به ترس از شکست اشاره می کند و به باور او خود شکست مایه ترس نیست، بلکه سرزنش شدن و انتقاد است که موجب ترس میشود. البته از بهانههایی که میآوریم هم نباید صرفنظر کنیم. زمانی که میخواهیم کاری را انجام ندهیم به بهانهها متوسل میشویم. گاهی پا را فراتر گذاشته و انجام کاری را هی به تعویق میاندازیم. مثلا همین الان که شما این متن را میخوانید، ممکن است با خود بگوید الان نه و در زمانی بهتر خواهم خواند. اگر با من موافق باشید، در اغلب موارد زمان بهتر پیدا نمیشود یا اگر بشود یادمان نمیآید چنین کاری را برای این زمان کنار گذاشته بودیم و احتمالا به انجام کاری دیگر خواهیم پرداخت.
در قبیله خود باید بهدنبال ارتباطات بود
در کتاب قبایل اثر ست گادین به بحث رهبری اشاره کردم و گفتم که او معتقد است همه ما میتوانیم رهبر باشیم. این موضوع بدون داشتن ارتباطات فایدهای ندارد.
ست گادین به ارتباطی بین رهبر و اعضا و همچنین اعضای قبیله با هم صحبت میکند. رهبر یا رهبران یک قبیله بستری را میسازند تا افراد در قالب قبیله با هم باشند. وقتی یک قبیله خوب عمل می کند که اعضای قبیله علاوه برداشتن رابطه خوب با رهبر با همدیگر نیز ارتباط داشته باشند.
همچنین برای درک بهتر این موضوع بخشی از متن کتاب را در ادامه خواهم آورد
دو چیز لازمه تبدیل یک گروه از افراد با یک قبیله است:
- علایق مشترک
- راهی برای برقراری ارتباط
برقراری ارتباط چهار نوع است:
- رهبر با قبیله
- قبیله با رهبر
- عضو قبیله با عضو قبیله
- عضو قبیله با غریبه
پس رهبر به روشهای زیر، میتواند به افزایش اثرگذاری قبیله و اعضایش کمک کند:
تبدیل علاقه مشترک به هدفی پرشور و میل به تغییر
فراهم کردن ابزارهایی برای اعضا تا بتوانند ارتباطاتشان را محکمتر کنند
بهکارگیری قبیله برای رشد و به دست آوردن اعضای جدید
بیشتر رهبران روی تاکتیک سوم تمرکز میکنند. قبیله بزرگتر بهنوعی به معنای قبیله بهتر است. در واقع، دو تاکتیک اول تقریبا همیشه تاثیرگذار بودهاند. هر کاری که در مقام رهبر میکنید ممکن است این سه عنصر را تحت تاثیر قرار بدهد، و مشکل سر درآوردن از این موضوع است که کدام را به بالاترین سطح برسانیم.
سوال اینجاست که چرا ارتباطات مهماند؟
چون باعث میشوند مردم باور کنند.
مردم چیزی را که به آنها میگوییم، باور نمیکنند. این موضوع بهندرت اتفاق میافتد. در واقع مردم چیزی را که دوستانشان به آنها میگویند، باور خواهند کرد.
این مهمترین دلیل است که باعث میشود بدانیم که به قبایل نیاز داریم.
به عقیده ست گادین باید قبایل داشته باشیم و همه میتوانند رهبر باشند.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.