یکی از دامهای اساسی در آموزش بسنده کردن به یاد گرفتن است.
یادگیری زمانی کیفیت لازم را دارد که ما بیاییم و هر چند مدتی ببینیم الان کجای کار هستیم و چقدر از سطح گذشته خودمون رو هنوز داریم. وقتی اینجوری به این قضیه نگاه میکنیم عملا فضایی برای محک زدن دانستههای خودمان ارزش دیگری پیدا خواهد کرد.
بد نیست به مثالی که امروز برام افتاد نگاهی داشته باشید و در قسمت میانی هم بیشتر در مورد دیدگاهم نسبت به محک زدن خواهم پرداخت.
امروز در یکی از جلسات فروش حضوری خودم بودم که فرد مقابلم شروع کرد به انتقاد کردن از من.
از این موضوع ناراحت بود که محصول من خوبه اما ارائه اون محصول نه.
بعد در مورد تجربه خودش بهم گفت و این رو عنوان کرد که منم در چنین جایگاهی بودم و وقتی این موارد رو در تو دیدم خواستم بهت بگم تا بهتر اجراشون کنی.
تمام مواردی رو که گفته بود (اعم از مواردی که قبول داشتم و یا ردشون میکردم) رو با دقت نوشتم و بعد از فروش محصول از پیش اون فرد اومدم.
با خودم حساب کردم که چقدر از صحبتهای این فرد درست بوده و چه مقداری رو همینجوری گفته بود.
در اینجا یاد حرفایی که زده بودم و یا شنیده بودم افتادم. حرفهایی در مورد اصلاح وضعیت کنونی.
بعد از بررسی کاملتر دیدم موارد گفته شده چندان هم بیراه نبوده.
این نکته خیلی مهم رو فراموش نکنیم که از چه فردی و با چه تخصصی و همچنین با چه موضوعی داریم بازخورد میگیریم و خودمون رو در معرض محک در مقابل اون قرار میدیم.
این چیزی بود که توی ذهنم تکرار میشد. تصمیم گفتم یکبار دیگه همه چیز رو بزارم کنار و دقیقتر خودم رو بررسی کنم.
در بسیاری از مواقع که آموزشی رو یاد میگیریم. اصل یادگیری کاربردی کردن برای خودمان است.
مثلا اگه کارمند جایی باشیم باید برامون مهم باشه که کیفیتی که الان داریم به چه شکل هست. فردی رو در نظر بگیرید که مسئول برگزاری رویداد در مجموعه آموزشی است. این فرد باید علاوه بر مهارتهای مهمی مثل مذاکره و یا هر چیز دیگری؛ همیشه و در همه حال در حال بررسی شرایط مختلف باشه. این فرد باید اطلاعات جامعی از هزینههای اجرایی که هر روز در حال تغییر هستند رو داشته باشه. همچنین همیشه باید فرصتهای مذاکره پیش روی خودش رو محک بزنه و ارتباطات خودش رو هر روز بهبود بده.
همه ما مواردی رو داریم که نیاز به بهبود دارند و یا ثبات یا نقطه نهایی خاصی ندارند.
با یکجا نشستن و فقط یادگرفتن هیچزمان از وضعیت کنونی خودمون آگاه نخواهیم شد که بخوایم برای بهبودش کاری رو پیش ببریم.
قبول کردن اشتباه و یا ضعف در یک موضوع اولین گام برای بهبود شرایط است.
محک زدن مثل آزاد کردن راه مرداب میمونه. اگه راه مرداب رو باز نکنیم به جای مخزن بزرگی از آب صاحب گندابی خواهیم بود که خلاص شدن از شرش چندان کار آسونی نیست.
برای اینکه در یکجا نگندیم نیاز به محک زدن خودمان داریم.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.