بسیاری از مواقع پیش اومده و خواستیم کاری رو انجام بدیم. از طرفی برای حرفهای شدن در کاری باید در اون کار تمرین کنیم و شروع کنیم به سامان دادن به اوضاع تا اون کار در بیاد.
تا حالا براتون پیش اومده کاری رو انجام بدید و خسته شید؟
براتون پیش اومده کاری رو انجام بدید اما بعد مدتی حس کنید تو همون سطح موندید و بیشتر از اون رو نمیتونید انجام بدید؟
وقتی دست به انجام کاری میزنیم، پیدا کردن مهارت اون کار و همچنین تسلط پیدا کردن به اون کار از واجباتی هست که باعث میشه ما رشد کنیم. اغلب میدونیم که حتی راه ما برای پیشرفت در اون کار چی هست اما اون رو انجام نمیدیم. دلیل این موضوع چیه؟
اجازه بدید با هم یک مثال رو مرور کنیم.
یک لحظه با خودتون تصور کنید ورزش میکنید (اگر ورزشکار هستید که بهتر). حالا لحظهای از تمرین رو به خاطرتون بیارید که واقعا تحملش سخته؛ اما میدونید اگر انجامش بدید به شدت کیفیت شما رو بالا خواهد گذاشت.
فرض کنید شما در یک باشگاه بدنسازی مشغول تمرینات سخت هستید و یکی از شما میخواد کم نیارید و یه بار دیگه اون حرکت رو تکرار کنید.
برای اینکه عظلهای قوی شه دو کار باید اصلی رو باید انجام بدید. یکی تمرین و دیگری افزایش وزنههاست (در اینجا صرفا به محیط باشگاه و لحظه تمرین بسنده کردیم). بحثی که هست اینه که تا زمانی این تمرین جواب میده که کار با وزنههای عادی رو خوب بلد باشیم.
اگه دقت کرده باشید توی ورزش همیشه میگن یکی دیگه.
این جمله من رو یاد چند سال گذشته خودم میندازه و اون زمان ورزش رزمی کار میکردم. اونجا مربی از ما میخواست که وقتی خیلی خسته هستیم و دیگه نمیتونیم تمرینی رو ادامه بدیم فقط یدونه بیشتر انجام بدیم و بعد رها کنیم. مثلا وقتی شنا سوئدی میرفتیم و حسابی خسته بودیم و دیگه نایی نداشتیم؛ با اون یدونه اضافه کارمون رو تموم میکردیم. این باعث میشد که دفعه بعدی که میخواستیم همون تمرین رو انجام بدیم به اندازه یدونه دیگه جا داشته باشیم.
وقتی هم قراره وزنه بیشتری بزنیم نیاز هست که اول از پس وزنه قبلی بر اومده باشیم. حالت مطلوبی که باعث میشه وزنه بعدی رو هم خوب بزنیم این هست که وزنه قبلی رو بیشتر از حد انتظار زده باشیم.
تمام این صحبتها و این مثالها چه ربطی به ما داره؟
وقتی کاری رو میخوایم انجام بدیم میایم و انجامش میدیم اما عدهای خسته میشیم و ولش میکنیم. دسته دوم خسته میشیم ولی باز ادامه میدیم و عملا اون وزنه اضافی رو میزنیم. این باعث میشه وزنه بعدی رو بهتر بزنیم.
تقریبا یک ماه پیش بود که تجربه برگذاری دو کارگاه موفق رو داشتیم. اونجا بود که خیلی از عوامل دست به دست هم میداد تا اون کار رو اونجوری که باید انجامش مدم. من در طول هر روز بین ۳۰ تا ۵۰ زنگ میزدم و با افراد مختلفی در باره کارگاه صحبت میکردم. بعد از گذشت دو روز بود که اینکار برام سخت شده بود و از طرفی کلی تماس برام مونده بود.
مدیر مجموعه همین مثال رو برام زد و گفت فرض کن داخل باشگاه در حال تمرین هستی و داری وزنه میزنی. به تلفنها همینجوری نگاه کن و باز ادامه بده برای یکی دیگه. این دیدگاه یکی دیگه عاقبتش پر شدن دو کارگاه بود.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.