داستان این نوشته از این قرار هست که جدیدا به شدت در اطرافم این کلمه رو از افراد میشنوم.
افرادی که بنا به هر دلیلی صفت آموزشپذیر بودن رو با خودشون حمل میکنند. داشتن چنین ویژگیای علاوه بر اینکه بد نیست، بسیار هم لازم و واجبه؛ اما بد نیست نگاه دقیقتری رو داشته باشیم.
در ادمه یکم بیشتر در خصوص این صفت با شما همصحبت خواهم بود.
اصل داستان
دلیلی اصلی پرداختن به این موضوع این بود که خداوند این توفیق رو بنده داد تا در چند سال اخیر؛ تجربه شاگردی کردن اساتید و مدرسین مختلف رو داشته باشم.
وقتی در قالب دوره یا کلاسی مشترک بودم، دوستانی رو میدیدم که تاکیدشون روی آموزشپذیری خودشون بود.
برای خودم جالب بود. به این دلیل که تقریبا در هر کلاسی که حاضر میشدم شنیدن این واژه از زبان دوستانی عادت همیشگی بود. موضوع وقتی جدابتر شد که بعد از یه مدت کمکم این واژه رنگ باخت. حداقل برای من اینجور بود. بعد از یه مدت وقتی کسی میگفت یکی از خصوصیات من آموزشپذیری هست خیلی رو حرفش حساب باز نمی کردم. در عین حال قضاوتی نمیکردم و بیتفاوت از کنار این واژه عبور میکردم.
بعد از مدتی، اغلب اون دوستانی که خودشون رو آموزشپذیر میدونستند؛ کمکم از فضای آموزش دور میشدند.
در ادامه در قالب دو بخش به مزایا و توهمات این صفت خواهم پرداخت.
مزایای آموزشپذیری
این دقیقا بخشی هست که ما بخاطر وجود اون صفت آموزشپذیری رو دوست داریم.
- آموزشپذیری به ما کمک میکنه همیشه در حال یادگیری از اطراف خود باشیم. این میتونه در یک زمینه خاص و یا در کل زندگی ما حضور داشته باشه.
- اغلب کسی که آموزشپذیر خوبی هست، توجه زیادی به آموزش خودش داره. اگه بخوام در قالب مثال بیارمش، در اینجا فرد با ویژگی آموزشپذیری، مثل یک ورزشکار حرفهای میمونه. قاعدتا فردی که به صورت حرفهای ورزش رو دنبال میکنه رژیم غذایی مناسبتری نسبت به یک فرد عادی خواهد داشت.
- نکته بعدی تشخیص و انتخاب آموزش مورد نیاز از بین انواع آموزشها و ارائه کنندگان آموزشی است. چنین فردی میتونه از لابهلای کلی مطلب آموزشی اونی رو که بیشتر براش مفید هست رو پیدا کنه.
- فرد آموزشپذیر کسی هست که همیشه به دنبال دانش بهروز شده و همچنین محیط تمرینی خوب میگرده. این فرد میدونه بدون داشتن چنین مواردی، آموزشش چندان کیفیتی نخواهد داشت. همونجوری که بعد از چندین سال یادگیری در مدرسه الان اغلبمون چیزی یادش نیست و نمیتونه از اون همه آموزش استفاده کنه (البته این رو که مدارس خیلی مزخرف میگن رو لحاظ نکردم).
- نکته آخر عملی کردن آموزشهایی هست که میبینه. فردی که بتونه دانستههای خودش رو عملی کنه فردی هست که به شخصیت یک فرد آموزشپذیر نزدیک هست. به این علت که برای عملی کردن آموزشی که داره، شرط اول و مهمش یادگیری خوب موضوع هست.
خیلی ادامه نمیدم چون با یه سرچ ساده کلی مطلب درباره این موضوع براتون میاد که میتونید مطالعه کنید.
بریم سراغ ادامه بحث
توهم آموزشپذیری
اغلب افرادی که در دام بزرگ آموزشپذیری یعنی توهم اون قرار میگیرند؛ در اغلب موارد رفتارهایی مثل موارد زیر رو تجربه میکنند.
- عدم توجه به آموزش اصولی.یکی از شرطهای اصلی یادگیری، عدم قضاوت آموزش دریافتی هست. به این صورت که در زمان یادگیری موضوعی که بلدیم صبر میکنیم که اون آموزش تموم شه و بعد اگر قضاوتی بود در ذهن خودمون میاریم. اغلب افرادی که در این توهم به سر میبرند، نسبت به آموزشی که بلد باشند بیتفاوت هستند. علتش رو هم این میدونند که من اینو بلدم. حتی افرادی پا رو فراتر میگذارن و میگن من از اینی که داره تدریس میکنه هم بهتر بلدم و متاسفانه در صورت شرکت چنین افرادی مانع یادگیری افراد کناری خودشون هم خواهند شد.
- همچنین در مواقعی در این دام هم گیر خواهند کرد که تا بخشی از یک موضوع رو میدونند؛ دیگه آموزش خودشون رو متوقف میکنند.
- در قدم بعدی که بی ارتباط با قبلی نیست، شروع به یادگیری موارد جدید میکنند و توجه کمتری به مواردی که قبلا اونارو یاد گرفتند میکنند. این باعث میشه نه به تمرینهای آموزش دقت کنند و نه برنامهای برای عملی کردن آموزش خودشون. ذهن این افراد بیشتر درگیر این هست که حالا آموزش بعدی چیه.
حدس اینکه این دام چه خساراتی به ما وارد خواهد کرد چندان دور از انتظار نیست. هم از جنس مالی و هم سایر هزینهها.
نکته بعدی اینکه همه ما در هر جایی امکان داره دراین دام گرفتار شیم. خیلی خوب میشه اگر هر چند وقت یکبار به خودمون برگردیم و ببینیم چکارهایی کردیم.
در پایان اگر خودمون رو فرد آموزشپذیری میدونیم و با این صحبت ها مثالی در ذهنمون تداعی شد؛ بد نیست یکبار دیگه به این واژه برگردیم و مرور دقیقتری داشته باشیم.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.