همیشه هر انتخابی هزینههایی رو برای ما دارد.
از سادهترین انتخابهای ما مثل خوردن یک لیوان آب تا انتخابهایی مثل جدا تاسیس یک شرکت.
قاعدتا بحث امروز من یک لیوان آب نخواهد بود.
جنبهای رو که امروز بیشتر به اون خواهم پرداخت در مورد وجهی است که معمولا کمتر به آن توجه میکنیم. انتخابهای ما از این جهت ارزش بیشتری دارند که بعد از کلی فراز و نشیب قرار است آینده ما رو بسازند.
جنبهای از انتخابهای ما به تعیین مهارتهای منجر خواهد شد. البته که ما به وسیله چشماندازهایی که داریم تعیین میکنه که چه مهارتهایی رو باید یاد بگیریم. مواردی هست که به ما یاد ندادند یا در زمان خودش یاد نگرفتیم که اونجوری که باید از اون استفاده کنیم.
دوست دارم در ادامه به چند موردی که بیشتر از همه برای خودم پر تکرار بوده اشاره کنم.
اولین موردی که به خودم خیلی کمک کرد این بود که چجوری هر چیزی رو بهتر یاد بگیرم؛ مهارت یادگیری بود.
مهارت یادگیری به من این کمک رو کرد که بهتر از قبل به مهارتی که میخوام تسلط پیدا کنم. با تسلط به مهارت است که میشهاز هر محیط بهتر یاد گرفت.
دومین این لیست بحث عزتنفس بود که به نوبه خود خیلی به این موضوع کمک کرد. به این که من هم حق دارم که رشد کنم.
باورهای درست سومین عامل از این لیست هست که خیلی به من کمک کرد. به این دلیل که بعد از داشتن عزتنفس متعادل؛ این خیلی مهمه که به این موضوع باورد داشته باشم که میشه از این بهتر هم بود.
یکی از این باورها این بود که من میتوانم با آموزش درست و تمرین آدم باهوشتری شوم.
یکی دیگه از این باورها داشتن اعتماد به خودم بود. اینکه من به خودم اعتماد داشته باشم و حق طبیعی من این هست که با پشتوانه به این اعتماد؛ بستر رقابت با افراد مختلف رو دارم.
در این لیست جای آموزش متمرکز رو نباید فراموش کنم. اینکه به عنوان چهارمین مورد دارم به این موضوع اشاره میکنم به این معنا نیست که از اهمیت کمتری برخوردار است. این خیلی مهمه که از چه فردی و با چه میزان دانش تخصصی استفاده کردم.
موارد گفته شده بالا تماما تجربه شخصی و توصیههای افرادی به من بوده است.
بنده تحت هیچ شرایطی تاکیدی به این ندارم که از این روند استفاده کنید یا رفتن از این راه به صورت تضمینی شما رو موفق خواهد کرد.
اما نگاه مختصر به این موارد بد نیست. البته به این شرط که حتما از منابع دقیق استفاده کنید و به معرفی کوتاه بنده بسنده نکنید.
هدف بنده پاسخ به اون دسته از دوستانی بود که گاها از من سوال میپرسیدند که روند کلی تو چجوری هست. البته تعداد این افراد از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمیره.
جنبه دومی که داشت ذکر مثالی بود برای شما عزیزان.
اخرین جنبه نوشتن این موضوع چیزی نیست جز گزارشی برای خودم. اینکه از کجا شروع کردم و حدودا به کجاها قرار است برسم.
یکی از بزرگترین منابع یادگیری من از سایت متمم بوده و هست. آشنایی با این فضای بزرگ آموزشی یکی از بهترین اتفاقاتی بود که برای من افتاد.
در این نوشته تاکید خودم رو بر آموزش از فضای مجازس گذاشتم و نقش آموزش حضوری رو کمرنگ جلوه دادم.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.