تقریبا یک ماه گذشت.
قرار بود در اوایل بهمنماه رویدادی را برگزار کنم و برای این موضوع مهمان ویژهای را دعوت کرده بودم.
خیلی مقید به زمان نبودم و با کُندی به انجام امور مربوطه میپرداختم. اولین باری که زمان را به عقب انداختم، حدود ۴ روز قبل از برگزاری بود.
برای بار دوم یک اشتباه را کردن غیر منطقی به نظر میرسد؛ اما باز هم تکرار شد و این بار دوباره متوجه شدم که زمان را از دست دادهام.در کاری که مبنای آن را بر اساس اصول حرفهای تعیین کردی چنین خطایی هیچ جایی ندارد.
دوبار تکرار کردن یک اتفاق مشابه ضربه بزرگی بود؛ اما بزرگترین ضربه نبود.
بزرگترین ضربه را زمانی خوردم که فکر میکردم اوضاع همیشه تحت کنترل است و قرار نیست اتفاق خاصی بیافتد.
اما افتاد.
کرونا دقیقا زمانی امد که انتظارش را نداشتم، ولی مقصر جلوه دادن یک حادثه آنهم وقتی که به قدر کافی زمان داشتی و از آن استفاده نکردهای، تنها یک بهانه نابخشودنی است.
مشکل عمده کار من در عدم تصمیمگیری درست و اختصاص بودجه زمانی متناسب با این پروژه بود که میتوان به آنها بهعنوان بخش مهمی اشاره کرد. علاوه بر دو مورد گفته شده تخمین اشتباه هم یکی از مواردی بود که بسیار آسیب رساند و خیلی دیر به این نکته توجه کردم.
درواقع بیشتر از کرونا، عوامل نام برده موجب اتفاقات بودند و کرونا تنها عاملی برای آگاه شدن بود.
روی حرفم با خودم است که این درسی باشد برای بقیه تصمیماتی که میگیرم. چون دو نکته مهم برایم داشت:
اول اینکه اوضاع همیشه همینطور نمیماند و اگر کاری را در زمان خودش انجام ندهم تضمینی نیست که در آینده بتوان آن را انجام داد
دوم اینکه همه چیز دست من نیست.
برای جایگزین کردن این موضوع به سمت بستر آنلاین رو آوردم؛ اما فرصتی بود که به زمانی رفته است و من هم نمیدانم کِی.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.