اواخر روزهای بهمنماه بود که کارگاه جدیدی رو در مجموعه داشتیم.
وظیفه من هم به عنوان بخشی از تیم، اجرای هرچه بهتر این کارگاه بود. همچین وظیفه ثبتنام دوستان شرکت کننده هم با من بود. این یعنی ارتباط مستقیم با دوستانی که قصد شرکت داشتند. اغلب این ارتباط هم به صورت تلفنی انجام میشد.
با افراد که تماس میگرفتم هر کسی دغدغه خاص خودش رو داشت. بر اساس این دغدغه، شروع به سوال میکردند و این بین سوالات جالبی هم پرسیده میشد. جالبترین سوالی که از من پرسیده شد این بود که آیا با شرکت در این کارگاه، تمام مشکلات من حل خواهد شد؟
یه لحظه شوکه شدم. جواب اون فرد رو هم دادم که قاعدتا چنین چیزی به نظر من امکانپذیر نیست.
از اون تاریخ، زمان تقریبا زیادی نمیگذره؛ اما این سوال همچنان در ذهن من موند. دوست دارم در ادامه بیشتر درباره برداشتم از از این سوال بنویسم و در نظر خودم رو هم بگم. البته قبل از اون بگم که این نوشته تماما دیدگاه و تجربه شخصی بنده است.
آیا با شرکت دریک کارگاه، سمینار و یا یک دوره آموزشی، تمام مشکلات من حل خواهد شد؟
این عنوان شکل تغییر یافته سوال اون دوستی هست که در بالا قدری در مورد ایشون گفتم.
حالا آیا واقعا همه چیز حل میشه؟
حل شدن یک موضوع از طریق آموزش به موارد خیلی زیادی ربط داره.
به صورت کلی میشه دو سهم رو در نظر گرفت. سهم آموزشدهنده و آموزشپذیر.
سهم آموزشدهنده
اینکه فردی که قرار است در جایگاه مدرس سر کلاس یا کارگاهی حضور پیدا کندچه ویژگیها و خصوصیاتی دارد. این موارد متشکل از ریزترینهایی مثل ابزار مدرس و تیمی که اون فرد رو همراهی میکنند تا توجه به مخاطبی که قرار است سر کلاس بشینه رو شامل خواهد شد. در ابتدا به چندتایی که به برای خودم مهم بوده اشاره میکنم.
اولین و اصلیترین اونها تسلط بر محتوایی که قرار است به شما ارائه شود.
نکته بعد خود مدرس است. اینکه تا چه میزان رشد کرد است.
نکته بعدی مهم برای من اجرا کردن اون محتوا توسط مدرس است. من چنین دیدگاهی دارم که نشستن به سر کلاس مدرسی که تجربه شخصی خوبی در خصوص محتوایی که قراره به من ارائه بده مفیدتر خواهد بود.
نکته بعدی برای من پیگیری فرد یا تیم اون فرد بعد از پایان کلاس یا کارگاه است. برای خودم پیش اومده که سر کلاسی بودم و بابتش هم هزینه زیادی دادم؛ اما بعد از یه مدت تمام مخاطبان به حال خودشون رها شدند.
سهم آموزشپذیر
در این باره به صورت مفصل در پست قبلی وبلاگ صحبت کردم و نظرم رو دادم. در اینجا به گفتن چند نکته تجربی بسنده میکنم.
قبل از اینکه بخوایید در کلاس یا دورهای شرکت کنید، بد نیست این سوال رو از خودتون بپرسید که این دوره دقیقا قراره چی رو به من یاد بده یا اضافه کنه؟ این سوال میتونه شفافتر کنه که هدف شما چیه. این رو به این علت میگم چون زیاد دیدم افرادی رو که در یک دوره شرکت میکنند ولی از نتیجه راضی نیستند. وقتی از اونا سوال میکنم چرا شرکت کردید؟ بیشتر جوابهایی از این جنس میشنوم که چون تنها بودم و حوصله خونه رو نداشتم. یا اینکه چون دوستم تنها بود با اون اومدم.
قاعدتا با چنین دلایلی شما رغبت گوش دادن و یادگیری از یک فرد رو نخواهید داشت. البته این رو باز تکرار کنم که این برداشت من هست و امیدوارم که اشتباه باشه.
نکته بعدی عکس این قضیه است. مثلا با یک خانم صحبت میکردم و میگفت این کارگاه عالیه و من منتظر همچین کارگاهی بودم؛ اما اگر شوهرم شرکت نکنه منم نمیام. بعد توضیح داد که حالا اگه جای شوهرم یکی از دوستامم باشه مانعی نیست؛ ولی تنها شرکت نمیکنم چون حوصلهام سر میره.
نکته بعدی متعهد بودن ماست. ما وقتی در کارگاه یا کلاسی هستیم و بعد از اینکه کلی خستگی رو به جون خریدیم تا با این مطالب آشنا شیم؛ بعد از اتمام انگار همه چیز تموم شده. انگاه یه فیلم سینمایی تاثیرگذار رو با هم دیدیم (البته امیدوارم این باشه) و بعد برگشتیم خونه.
این در حالی است که کار ما تازه بعد از اون کارگاه شروع خواهد شد. تمام فکر کردنها و وقت گذاشتنها تازه از اینجایی شروع میشن که ما رسیدیم خونه و هرچیزی که از این کلاس با خودمون اوردیم رو میریزیم وسط و میگیم حالا وقتشه ببینم من کجام.
حرف پایانی
توصیه میکنم حتما در مورد آموزشی که قراره دریافت کنید وسواس شدیدی داشته باشید و بعد از وقت گذاشتنها و یادگیری عمیقتر موضوعات توقع اثرگذاری آموزش رو داشته باشید. این نکته رو فراموش نکنید که این موارد سخت هستند و در عین حال احتمال داره حوصلهبر باشند؛ اما ارزشش رو داره.
برای کیفیت آموزش خودمان حساسیت و دقت زیادی را به خرج دهیم تا کیفیت زندگی بهتری را داشته باشیم.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.